در بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال یا کریپتوکارنسی، عرضه و تقاضا عناصری تعیینکننده به شمار می روند. اگر بخواهید برای فعالیت در بازارهای مالی اقدام کنید، می توانید دیدگاه جالبی را در خصوص ساختار آنها در نواحی عرضه و تقاضا به دست آورید.
هنگام آموزش فعالیت و سرمایه گذاری در بازارهای مالی، یکی از مهمترین مواردی که مد نظر قرار می گیرد، آشنایی با نحوه معامله در نواحی حمایت و مقاومت خواهد بود. در واقع می توان گفت که نواحی عرضه و تقاضا همان نواحی حمایت و مقاومتی هستند که برای فعالان در بازارهای مالی اهمیت زیادی دارند. در خصوص عرضه و تقاضا در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال، قوانینی به خصوص وجود دارند که می توان گفت با معاملات پرایس اکشن در ارتباط هستند. برای رسیدن به سودآوری در بازار ارزهای دیجیتال و انجام معاملات در بهترین زمان لازم است که نسبت به نواحی حمایتی و مقاومتی یا عرضه و تقاضا آشنایی کامل داشته باشید.
- سطوح عرضه و تقاضا چیست؟
- سطح (Level) یا ناحیه (Zone)
- سطوح گرد شده در عرضه و تقاضا
- الگوهای مهم کندل استیک در عرضه و تقاضا
- تایم فریم در عرضه و تقاضا
- نحوه یافتن نواحی عرضه و تقاضا
- انواع مختلف آرایشهای عرضه و تقاضا
- پرایس اکشن و سطوح عرضه و تقاضا
- تنظیم نقاط ورود، حد ضرر و حد سود
- نمونه ترید بر اساس عرضه و تقاضا در قیمت بیت کوین
سطوح عرضه و تقاضا چیست؟
قبل از اینکه در خصوص عرضه و تقاضا به بخشهای تخصصی وارد شویم، ابتدا بهتر است که تعریفی از این دو مبحث داشته باشیم. در واقع با شناخت ماهیت اصلی این اصطلاحات اقتصادی، می توان درک بهتری از آنها داشت.
همانگونه که عنوان کردیم سطوح عرضه و تقاضا از نظر تعریف و نوع کاربرد، به سطوح حمایت و مقاومت بسیار نزدیک هستند. هنگامی که یک شرکت یا شخص تصمیم می گیرد کالا یا دارایی خود که می تواند کالای فیزیکی یا سهام ارز دیجیتال باشد را به فروش برساند، یعنی برای این رفتار از اصطلاح عرضه استفاده کرده است. به همین علت می توان اصطلاح عرضه را با تعریفی ساده یعنی محدوده فروش در نظر گرفت. اگر بخواهیم در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال به تعریف عرضه بپردازیم، فروش سهام با قیمت مشخص را برای آن بیان می کنیم.
از سوی دیگر، هنگامی که شرکت یا شخص تصمیم می گیرد که یک کالا، سهام یا ارز دیجیتال را خریداری کند، اصطلاحا از رفتار تقاضا استفاده کرده است. مطابق این تعریف می توان گفت که سطح تقاضا نیز به خرید سهام یا کالا اشاره می کند. این تعریف ساده را می توانید به بازار ارز دیجیتال یا کریپتوکارنسی بسط دهید.
سطح (Level) یا ناحیه (Zone)
در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال، با دو اصطلاح سطح و ناحیه نیز مواجه می شوید. تفاوت اصلی این دو مبحث به مساحتی برمیگردد که هر کدام از آنها در بر می گیرند.
هنگامی که صحبت از سطح عرضه و تقاضا میشود، یعنی اینکه این دو مبحث مساحت کمتری را اشغال خواهند کرد. با این حال هنگامی که به ناحیه عرضه و تقاضا برخورد میکنید، یعنی مساحت بیشتری را شامل می شود. علاوه بر این، یک تفاوت دیگر برای سطح و ناحیه را می توان روش ترسیم آنها در نظر گرفت. نواحی عرضه و تقاضا و همچنین حمایت و مقاومت دارای منشا یکسانی هستند. بخشی از فعالان در بازارهای مالی بر این باورند که می توان نواحی حمایت و مقاومت را همان نواحی عرضه و تقاضا تصور کرد.
با توجه به اینکه نواحی عرضه و تقاضا فضای بیشتری را اشغال می کنند، برای سرمایه گذاری در این بخشها باید ریسک بیشتری را پذیرفت. در طرف مقابل، به واسطه اینکه سطوح عرضه و تقاضا مساحت کمتری را در بر میگیرند، سرمایه گذاری در آنها نیز ریسک به مراتب پایینتری دارد.
سطوح گرد شده در عرضه و تقاضا
سرمایه گذاری در بازارهای مالی علاوه بر جنبههای تکنیکال، می تواند از نظر روانشناسی نیز تحت تاثیر قرار گیرد. مطابق تفکر بازیگران بازار و با توجه به بحث روانشناسی، می توان گفت که در حوالی اعداد گرد شده میزان عرضه و تقاضا به خوبی عمل می کند.
در واقع می توان گفت با توجه به اینکه اعداد گرد در ذهن سرمایه گذار و بازیگر ماندگاری بیشتری دارند (به واسطه اینکه رند هستند)، تفکر اکثریت معامله گران بر حول آنها می چرخد.
برای درک این امر بهتر است یک مثال ساده بیان کنیم. تصور کنید برای خرید به یک فروشگاه می روید. فروشنده قیمت محصول را ۱۹.۸۰ اعلام می کند. ناخودآگاه ذهن شما به سمت ۲۰ هزار تومان کشیده می شود. با توجه به اینکه به طور طبیعی افراد تمایل دارند از اعداد رند استفاده کنند، سطوح گرد شده در عرضه و تقاضا نیز بیش از سایر اعداد مد نظر قرار می گیرند. در واقع، می توان گفت که سطوح گرد شده نواحی جادویی نبوده ولی به واسطه تمایل بیشتر افراد، خرید و فروش در آنها افزایش می یابد.
الگوهای مهم کندل استیک در عرضه و تقاضا
در گام بعدی برای فعالیت در کریپتوکارنسی و معاملهگری در سبک پرایس اکشن، به یک اصطلاح دیگر برخورد می کنیم. استفاده از کندل استیک برای عرضه و تقاضا نیز با توجه به الگوهای متفاوتی که دارد، مد نظر قرار میگیرد. هر کندل می تواند اطلاعات دقیقی در خصوص فضای سنتیمنت و احساسی بازار را به نمایش بگذارد.
با توجه به این شرایط لازم است که سرمایه گذار ابتدا نسبت به کندلها شناخت کافی کسب کرده و سپس با یادگیری الگوها، به فعالیت در بازار ارز دیجیتال بپردازد. مبحث کندلها بسیار سخت و طولانی بوده و برای اینکه بخواهید نسبت به آنها تسلط کافی داشته باشید باید زمان زیادی را صرف کنید.
با توجه به اینکه الگوهای مهم کندل استیک موافق و مخالفان زیادی دارد، بهتر است برای سرمایه گذاری در ارز دیجیتال حداقل دو الگوی کندلی را شناسایی کنید. به عنوان مثال الگوی Bullish Engulfing یا الگوی پوشاننده صعودی، در روند نزولی شکل می گیرد. در این الگو قدرت فروشندگان با یک شکاف قیمتی در پایین گرفته شده و به خریداران داده می شود.
در طرف مقابل، الگوی پوشاننده نزولی یا Bearish Engulfing قرار دارد. این الگو نشان می دهد که در یک روند صعودی، قیمتها در حال کاهش هستند. به محض مواجهه با الگوی پوشاننده نزولی می توان متوجه شد که حرکت صعودی در حال پایان بوده و کاهش قیمتی را می توان برای سهام متصور شد.
تایم فریم در عرضه و تقاضا
یکی دیگر از مباحثی که در ارز دیجیتال و سرمایه گذاری بازارهای مالی اهمیت دارد، تایم فریم یا دوره زمانی است. در واقع یکی از اجزای اصلی تحلیل تکنیکال، دوره زمانی یا تایم فریم است که بسیاری از معامله گران بر اساس آنها و همچنین تغییر دوره زمانی نمودارها، فعالیت خود را در بازار انجام می دهند.
بخش زیادی از کارشناسان و فعالان در بازارهای مالی، مشکل اصلی خود را هنگام بروز ضرر و زیان، انتخاب تایم فریم نامناسب می دانند. در این بین باید بدانید که تایم فریمهای نموداری در دورههای زمانی مختلف مانند کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و در نمودارهای مختلف مانند دقیقهای، ساعت، روزانه، هفتگی و ماهانه می توانند ترسیم شوند. بر اساس افق سرمایه گذاری، مدیریت سرمایه و روش تحلیل، میتوان برای تعیین استراتژی تایم فریم اقدام کرد.
نحوه یافتن نواحی عرضه و تقاضا
نخستین گام برای یافتن ناحیه عرضه و تقاضا، شناسایی عدم تعادل بازار است. به بیان سادهتر می توان گفت که بر اساس نوسان عرضه و تقاضا می توان در یک جهت به سمت بالا و پایین، عدم تعادل بازار به تغییرات بزرگ قیمتی را موثر دانست. هنگامی که میزان تقاضا از عرضه پیشی بگیرد، یعنی کندلهای بزرگ سبز، افزایش قیمت را نشان می دهند. از سوی دیگر، اگر میزان عرضه نسبت به تقاضا بالاتر رود، یعنی با بروز کندلهای بزرگ قرمز، قیمت سهام کاهشی می شود.
کندلهایی که به وجود می آیند در واقع عدم تعادل بازار را نمایش داده و حرکات قیمت را مشخص می کنند. مهمترین نکتهای که در یافتن ناحیه عرضه و تقاضا باید در نظر گرفته شود، کندلهای قیمت انفجاری یا کندلهای دامنه گسترده هستند.
انواع مختلف آرایشهای عرضه و تقاضا
برای نواحی عرضه و تقاضا می توان مدلهای مختلفی از الگوها را مشاهده کرد. به عنوان مثال، در یکی از الگوها ابتدا قیمت به سمت پایین می رود و سپس منشا یا مبنای حرکتی خود را تشکیل می دهد. در ادامه با توجه به اینکه مسیر صعودی برای الگو به وجود می آید، می توان تصمیم خود را برای انجام معامله در بازار مالی بر اساس آن اتخاذ نمود. اما گاهی اوقات شاهد یک رالی یا روند صعودی هستیم. پس از آن قیمت شروع در نمودار یک مبنا را تشکیل می دهد. با ادامه روند می توان رالی صعودی را مشاهده کرد. این الگو را در بازارهای مالی با نام RBR میشناسند.
پرایس اکشن و سطوح عرضه و تقاضا
یکی از استراتژیهای معاملاتی که در بازارهای فارکس و ارز دیجیتال می توان به راحتی از آن استفاده کرد، روش پرایس اکشن نام دارد. مدلهای مختلفی در پرایس اکشن مانند ال بروکس، اسمارت مانی و عرضه و تقاضا وجود دارند. با اینکه سبک اسمارت مانی در میان روشهای پرایس اکشن حرف نخست را می زند، ولی الگوهای دیگر نیز می توانند برای سرمایه گذاران جهت اتخاذ استراتژی معاملاتی مناسب باشند.
به طور کلی، از جمله متنوعترین شاخههای تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن است. زیرا نوآوریهای مختلفی توسط صاحب نظران در این بخش ارائه شدهاند. با یک تحلیل دقیق از نواحی عرضه و تقاضا می توان به سودآوری با استفاده از پراید اکشن رسید.
تنظیم نقاط ورود، حد ضرر و حد سود
یکی از مهمترین فاکتورهایی که معامله گران حرفهای برای هر معامله در نظر می گیرند، مشخص کردن حد سود و ضرر است. در واقع می توان این فاکتور را تفاوت اصلی معامله گران حرفهای با افراد مبتدی عنوان کرد. یک معاملهگر می تواند نسبت ریسک به ریوارد را برای انجام معاملات خود در نظر بگیرد. با محاسبه حد سود و ضرر، بهترین اولویت بندی برای موفقیتهای معاملاتی تعیین میشود. حد ضرر در بازارهای مالی اگر به درستی تعیین شود، از زیان بیشتر معاملهگر جلوگیری می کند. در واقع حد ضرر که با نام SL شناخته می شود به عددی می گویند که هنگام رسیدن به آن قیمت، باید دارایی خود را به فروش برسانید.
حد سود نیز به نقاط و اعدادی گفته می شود که هنگام رسیدن قیمت به آنها، روند کاهشی را می توان مشاهده کرد. تعیین حد سود به معاملهگر کمک می کند تا در رسیدن به قیمت مورد نظر بتواند از معامله خارج شود.
نمونه ترید بر اساس عرضه و تقاضا در قیمت بیت کوین
با مشاهده نمونه معامله بر اساس عرضه و تقاضا در قیمت بیت کوین می توانید درک بهتری از این مبحث داشته باشید. در واقع بر اساس تایم فریم روزانه، هفتگی و ماهیانه می توان نمونههای مختلفی از ترید در ارز دیجیتال را مشاهده کرد. با تشخیص منشا حرکت و انتخاب بهترین نقطه ورود، می توان از ناحیه مورد نظر سود کافی را کسب نمود. علاوه بر این، با مشاهده نمونه ترید بیان شده و همچنین شناسایی حد ضرر و حد سود، درک بهتری از فعالیت در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال خواهید داشت. مجموعه آرینا اقتصادی تلاش کرده است تا اطلاعات کافی در خصوص بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال را به شما ارائه دهد.